مبعث رسول اکرم (ص)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اقرا باسم ربك الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم.

 سوره مبارکه علق ( آیه 1-5)

بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. همان كه انسان را از خون بسته ‏اى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمى‏دانست، ياد داد.

مبعث پیام آور وحی ، پیامبر نور ورحمت بر مسلمانان جهان مبارک باد

نام : محمد

لقب : مصطفی

کنیه : ابوالقاسم

نام پدر : عبدالله

نام مادر: آمنه

تاریخ ولادت : 17 ربیع الأول

مدت امامت :  23 سال

مدت عمر : 63 سال

تاریخ رحلت : 28 صفر (11 ق)

 

                      ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد         دل رمیده ما انیس ومونس شد

             نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت                       بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

         ببوی او  دل  بیمار عاشقان  چو صبا                                       فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد

 

بعثت‏» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است.وسزاوار منت‏گذارى خداوند و در بردارنده حكمت و تربيت است.

محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود او هر ساله سه ماه رجب وشعبان ورمضان را در غار حرا ( كوهى در شمال مكه ) به عبادت می گذرانید .

آن شب، شب بيست و هفتم رجب بود که محمد درغار حرا مشغول راز و نياز با خالق محبوب بود، صداي خجسته و با صلابتي را شنید که او را امر به خواندن کرد  . بعد از سه مرتبه پيامبر نيز با او خواند ؛ بخوان، بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. همان كه انسان را از خون بسته ‏اى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمى‏دانست، ياد داد.

آري چه شروع زيبا و کاملي . اين آيات از خواندن، خلقت، کيفيت خلقت، شکر و سپاس، علم و دانش و... سخن گفته است،  گويي باور خلقت اگر با علم و دانش عجين شود، انسان را به اوج آگاهي مي رساند.

هنگامي كه از غار پايين مي آمد زير بار عظيم نبوت و خاتميت، به جذبه الوهي عشق بر خود مي لرزيد از اين رو وقتي به خانه رسيد به خديجه كه از دير آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:

مرا بپوشان، احساس خستگي و سرما مي كنم!

و چون خديجه علت را جويا شد گفت:

آنچه امشب بر من گذشت بيش  از طاقت من بود،‌امشب من به پيامبري برگزيده شدم!

خديجه كه از شادماني سر از پا نمي شناخت، در حالي كه روپوشی پشمي و بلند بر قامت او مي پوشانيد گفت:

من مدتها پيش در انتظار چنين روزي بودم مي دانستم كه تو با ديگران بسيار فرق داري، اينك به پيشگاه خدا شهادت مي دهم كه تو آخرين رسول خدايي و به تو ايمان  مي آورم.

پس از آن علي كه در خانه محمد بود با پيامبر بيعت كرد.

بعد از آن پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مأموریت یافت تا خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند که این دعوت از دو جهت حائز اهمیت بود :

1- دعوت اقوام می توانست در شروع کار پشتوانه خوبی باشد واگر آنها دعت پیامبر (ص) را لبيک مي گفتند، شايد کفار مکه جرأت آن همه جسارت را به خود نمي دادند.

2-  خانواده و اقوام اولين زير ساختاري است که بايد اصلاح شود تا جامعه روند اصلاحي خود را زودتر طي کند.

با مطالعه در آيات قرآن هدف ارسال رسولان به خوبي مشخص مي شود و آن دستيابي مردم به فهم و درک اجتماعي براي اقامه عدل و قسط است. از بين بردن شرک ، احسان به والدين  ، وفا به عهد الهي، عدم خيانت به مال يتيم ، اجتناب از همه زشتي ها، ممانعت از آدمي کشي  ، صدق و راستي و دوري از دروغ ، ممانعت از فرزندکشي و...

 

عیدمبعث

حضرت علی(ع) اهل عشق و مناجات عاشقانه و چشمانش از شوق دیدار خدا گریان بود. زیبائی و خلوص عبادت پس از پیامبر تنها در او چنان اوج می‏گرفت که می‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل می‏شد .
حضرت علی(ع) اهل عشق و مناجات عاشقانه و چشمانش از شوق دیدار خدا گریان بود. زیبائی و خلوص عبادت پس از پیامبر تنها در او چنان اوج می‏گرفت که می‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل می‏شد .
عبادت حضرت علی(ع) سرآمد بود و در این مسئله همین بس که به هنگام نماز در سجده ضربه خورد و فرقش شکافت ولی دست از نماز برنداشت و نماز را تمام کرد. پس از ضربه خوردن او را به خانه می‏بردند، نظری به طلوع فجر افکند و فرمود: ای صبح، تو شاهد باش که تنها در این لحظه و اولین بار است که علی را دراز کشیده می‏بینی . به همین دلیل است که امام سجاد می‏فرماید چه کسی می‏تواند چون علی خدا را عبادت کند ؟
او اهل عشق و مناجات عاشقانه بود. چشمانش از شوق دیدار خدا گریان بود. زیبائی و خلوص عبادت را پس از پیامبر تنها در او در عبادت چنان اوج می‏گرفت که می‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل می‏شد و برای بسیاری این باور نکردنی است که در حال نماز تیر از پایش در آوردند و او از دردش ننالد و حتی بگوید متوجه آن نبودم‏.
به همین دلیل علی همه جا را محضر خدا می‏کند و دامنه عبادتش را به همه جا می‏کشاند، مسجد، کوچه، خیابان، بازار، میدان جنگ، محیط خانه و همه جا برای او معبد است و هیچ لحظه ‏ای بر علی نمی‏گذرد جز آنکه آن لحظه در عبادت سپری می‏شود.
حضرت علی(ع) اندیشه‏ای عمیق و ژرف و همچنین عواطفی رقیق و سرشار داشت، آن حضرت مظهر محبت و عاطفه بود، او رنج می‌کشید و کار می‌کرد و سرانجام مزد کار خود را به مصرف بیچارگان و درماندگان می‌رساند.
وی برای نیازمندان و ستمکشان پناهگاه بزرگی بود. امیرالمؤمنین پدر یتیمان و فریادرس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود.
یکی از صفات این شخصیت عظیم، صفت تأثیر او بر روی انسانها به شکل مثبت‏ یا منفی است و به عبارت دیگر "جاذبه و دافعه" نیرومند اوست که هنوز هم نقش فعال خود را ایفا می کند .
حضرت علی (ع) پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود فردی متعادل و متوازن بود و کمالات انسانیت را با هم به صورت یکجا داشت

میلاد مولی الموحدین علی (ع) مبارک باد

انفجار جمعیت

بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ با ۴۰ درصد افزایش به ۱/۹ میلیارد نفر خواهد رسید، اما به طور تقریبی می‌توان گفت تمام این رشد جمعیت مربوط به كشورهای در حال توسعه و جهان سومی، بخصوص در ۵۰ كشور فقیر جهان است.
ادامه نوشته

شخصيت علمي، فرهنگي علي عليه السلام

شخصيت علمي، فرهنگي علي عليه السلام

 ((سلوني قبل أن تفقدوني))

صداي درخواست علي (ع) كه با تضرع، از مردمش مي خواست تا ازعلم و معرفتش سرمست شوند، در ميان همهمه حاضران گم شد! پنهان شد! و پس از آن با سؤال بي ربط و بي محتواي شخص كوته فكري از دست رفت! تمام شد! فقط اثري از آن در كتب تاريخي بجاي ماند، تا در سالهايي دور و در روزگاري ديگر،‌ دانشمند سني مذهبي چون ((ابن ابي الحديد)) بگويد:

((اين ادعايي است كه در طول تاريخ فقط شخصيتي مثل علي (ع) كرده است و مي تواند بكند))

همانا اين سيد انسانهاي متكامل و رشد يافته است كه ضمن رعايت اصل اعتدال و پرهيز از هر گونه افراط و تفريط درگرايش به يكي از اين جنبه ها، همه ابعاد وجودي خويش را در حد اعلاي خود پرورش مي دهد. به گواهي تاريخ، علي (ع) در رشته هاي گوناگون از علوم عقلي و نقلي، طبيعي و ماوراء الطبيعه، رياضيات و اخلاقيات و اقسام فنون و حرفه هاي ديگر تخصص داشته اند، كه برخي از آنها را بر مي شماريم:

- ساخت اولين مدرسه اسلامي در ((صفه)) و تدريس در آن مدرسه

- انجام معالجات پزشكي (جذام- ضدعفوني- امراض داخلي)

- تدوين قرآن كريم

- ابداع علم صرف و نحو عربي و علم تجويد و تعليم اين علوم

- ستاره شناسي و جهت يابي در شب: (اولين بار در راه ″جلولا و نهاوند″ براي لشكر، مورد بهره برداري قرار گرفت.)

- تدريس زبان خارجي: (زبان پارسي ساساني- زبان سرياني- خط پهلوي)

- دعوت عي (ع) به دانشگاه جندي شاپور خوزستان جهت تدريس ادبيات، طب و علوم ديگر كه به علت وقوع جنگ صورت نگرفت.

- تعليم مديريت: (هركس را كه براي اداره قسمتي از كارهاي حكومتي و دولتي       مي فرستادند، پيش از آن مي بايست كلاس مديريت را مي گذراند. اين مدرسه در مدينه قرار داشت.)

- تسلط و تكلم به لهجه ها و زبان ملتهاي جهان، حتي گويشهاي محلي كه البته غير از عربي، تلكم به زبانهاي فارسي، تركي، عبري، لاتين و هندي در تاريخ زندگي ايشان درج گرديده است.

- ترجمه كتب علمي (اميرالمؤمنين ((قراباذين)) اثر دانشمندان دانشگاه جندي شاپور را از پارسي به عربي برگرداند، و راه را براي ديگران گشود.)

- تدريس علوم اسلامي ازجمله: عرفان، فقه، علوم قرآني، فلسفه و ... در سنين جواني

- تسلط كامل بر تورات و انجيل (علاوه بر قرآن)

- شناخت تاريخ گذشتگان و تاريخ ملل ديگر (ازجمله ايران و تاريخ آن)

- برگزاري كلاس تعليم قضاوت و استوار ساختن اصول محاكمات حقوقي و جزايي

- فلز شناسي

جدا از تخصصهايي كه در رشته هاي پيشين ذكر شد، اميرالمؤمنين را مي توان يكي از بزرگترين نويسنده ها و خطباي تاريخ ادبيات عرب نام برد. به شهادت تمام ادبا و عقلاي تاريخ، نهج البلاغه اثري است از قرآن- كلام الهي- فروتر و از كلام بشر، فراتر!

به غير از قرآن منسوب به مولاي متقيان، ايشان اولين نويسنده در تاريخ اسلام هستند و پس از ايشان است كه سلمان فارسي ، ابوذر غفاري، اصبغ بن نباته و عبدا... ابن ابي رافع نيز به تأليف كتب اسلامي پرداختند. حضرت علي (ع) دوازده كتاب تأليف نمود كه موضوع آنها: علوم قرآني، پيشگويي حوادث عالم، احاديث پيامبر اسلام (ص) ، واجبات دين، ابواب فقه، علوم سياسي اجتماعي، مباحث مديريتي، وصيت نامه به محمد حنفيه و ديوان شعر است. بيشتر آنها هم اكنون از جمله ميراث امامت محسوب شده و نزد حضرت صاحب الزمان (عج) موجود است. البته بايد توجه داشت همه علومي كه پيش از اين ذكرشد،‌ مواردي بودند كه زمينه و شرايط اجتماعي آن روز اجازه بروز اين علوم را به مولاي متقيان داد، چه بسا اگر ذهن و معرفت مردم و ظرف علمي جامعه، ظرفيت و يا زمينه بروز بيش از اين را داشت مواردي بيش از آنچه ذكر شد از سيره اميرالمؤمنين به ظهور مي رسيد و يا اينكه چه بسا علوم ديگري هم به دست بشر مي رسيد كه به دليل همين نبودن ظرفيتها از دسترس بشريت به دور مانده و در سينه پرنورشان به امانت مانده است تا رسيدن زمان آن، ان شاءا...! چرا كه امام مخزن علم الهي است و تمام اسرار و رموز هستي در نزد او موجود است، ولي چون تسليم محض خداست هرگاه خداوند بخواهد از آن علم استفاده خواهد كرد.

علی (ع)

 وي فرزند ابو طالب بود. علي (ع) ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطي که در مکه اتفاق افتاد بنا به در خواست پيغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموي خود يعني پيامبر منتقل گرديد و تحت سرپرستي و پرورش مستقيم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پيغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نايل شد و براي نخستين بار در (غار حرا) وحي آسماني به وي رسيد وقتي که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود ,  علي (ع) به آن حضرت ايمان آورد و باز در مجلسي که پيغمبر اکرم (ص) خويشاوندان نزديک خود را جمع و به دين خود دعوت نموده فرمود

نخستين کسي که از شما دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصيه و وزير من خواهد بود , تنها کسي که از جاي خود بلند شد و ايمان آورد علي (ع) بود و پيغمبر اکرم (ص) ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را درباره اش امضا نمود و از اين روي علي (ع) نخستين کسي است در اسلام که ايمان آورد و نخستين کسي که هرگز غير خداي يگانه را نپرستيد

  علي (ع) پيوسته ملازم پيغمبر (ص) بود تا آن حضرت از مکه به مدينه حجرت نمود و در شب هجرت نيز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند , علي (ع) در بستر پيغمبر اکرم (ص) خوابيده و آن حضرت از خانه بيرون آمده رهسپار مدينه گرديد و پس از آن حضرت مطابق وصيتي که کرده بود , امانتهاي مردم را به صاحبانش رد کرده , مادر خود و دختر پيغمبر را با دو زن ديگر برداشته به مدينه حرکت نمود

در مدينه نيز ملازم پيغمبر اکرم (ص) بود و ان حضرت در هيچ خلوت و جلوتي علي را کنار نزد و يگانه دختر محبوب خود فاطمه را به وي تزويج نمود و در موقعي که ميان اصحاب خود عقد اخوت مي بست او را برادر خود قرار داد

علي در همه جنگها که پيغمبر اکرم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که ان حضرت او را در مدينه به جاي خود نشانيده بود و در هيچ جنگي پاي به عقب نگذاشت و از هيچ حريفي روي نگردانيد و در هيچ امري مخالفت پيامبر (ص) را نکرد چنانچه آن حضرت فرمود

هرگز علي از حق و حق از علي جدا نمي شود

علي (ع) در روز رحلت پيامبر اکرم 33 سال داشت و با اينکه در همه فضايل ديني سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بود به عنوان اينکهود جوان است و مردم به واسطه خون  هاي که در جنگها پيشاپيش پيامبر اکرم (ص) ريخته با وي دشمنند از خلافت کنارش زدند و به اين ترتيب دست آن حضرت از شوونات عمومي به کلي قطع شد وي نيز گوشه خانه را گرفته به تربيت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خليفه پس از رحلت پيامبر اکرم(ص) بود گذرانيده و پس از کشته شدن خليفه سوم مردم با ان حضرت بيعت نموده و به خلافت برگزيدند

آن حضرت در خلافت خود که تقريبا 4 سال و 9 ماه طول کشيد سيرت پيامبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته اين اصلاحات به ضرر برخي از سودجويان تمام مي شد و از اين رود عده اي از صحابه که پيشاپيش آنها عايشه , طلحه ,  زبير و معاويه بودند خون خليفه سوم را دستاويز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بناي شورش و آشوب گري گذاشتند

آن حضرت براي خوابانيدن فتنه جنگي با عايشه و طلحه و زبير در نزديکي بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگي با معاويه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفين معروف است و يک سال و نيم ادامه داشت و نيز جنگي با خوارج که در نهروان کرد و به جنگ نهروان معروف است . به اين ترتيب در ايام خلافت خود بيشتر مساعي آن حضرت صرف رفع اختلافات داخلي بود و پس از گذشت زمان کوتاه صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجري در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم که از خوارج بود ضربتي خورده و در شب بيست و يکم همان ماه به شهادت رسيدند

 

حضرت را چونان مشعلي در تاريكي روزگار فرا روي خويش گيريم ودر پرتو نور آن گام برداريم

به مناسبت آغاز ماه مبارک رجب؛
ماه "رجب" نوید بخش زندگی و تولدی دوباره است
ماه رجب، زندگی و تولـدی دوباره را بـه عاشقان نوید می دهد. رجب فصل جدیدی در کتاب زندگی می گشاید که از عطر دل انگیز نیایش سرشار است، آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی دارند به خوبی قدر چنین ایامی را دانسته و بسیار سخت تر، هوشیارتر و جدی تر از دنیا طلبان در پی بهره گیری از این فرصت ارزشمند هستند .

ماه رجب اولین ماه از سه ماه خاص و ارزشمند برای مسلمانان است . این سه ماه در شریعت اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. هر یک به ترتیب با نامهای خداوند، پیامبر و بندگان شهرت یافته اند. 

گر چه همه زمانها مخلوق خالق هستی هستند اما برخى از آنها از شرافت و ویژگى خاصى برخوردار هستند. درست است که همه ماههاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرین هستند،  اما سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتیاز و برجستگى ویژه اى هستند. به طوری که حتی در عصر جاهلیت نیز مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

ماه رجب، زندگی و تولـدی دوباره را بـه عاشقان نوید می دهد. ماه رجـب فصل جدیدی در کتاب زندگی می گشاید که از عطر دل انگیز نیایش سرشار است. پیامبر رحمت (ص) با دیدن هلال ماه مبارک رجب، دست به دعا بر می داشت و پس از حمد و ثنای الهی، سی بار تکبیر و لااله الا اللّه می گفت و می فرمود: ماه رجب، ماه استغفار برای امت من است. در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده مهربان است.

پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت می باشد، به هنگام رسیدن ایام پر برکت سال چون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر می برد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویت سیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر بخشد و با نظافت خانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیلة القدر ماه مبارک رمضان مهیا کند.

آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی دارند چه خوب قدر چنین ایامی را می دانند و بسیار سخت تر و هوشیارتر و جدی تر از دنیاطلبان، به دنبال آن هستند . 

بر کسی که می خواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بنده ای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت می کند، زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی، خودخواهی و شرک و نفاق در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است.

ماه رجب ماه آرایش و پیرایش است. ماه آراستن دل به زینت های الهی و پیراستن دل از ناپاکی های انسانی و آنگاه دیدن نادیدنی ها و شنیدن ناشنیدنی ها.

اکنون که این باران رحمت حق جاری است باید فکری کرد، باید گام برداشت و خود را در معرض این قطرات زلال قرار داد و از نسیم حیات بخش این روزها و ایام بهره برد .

پیامبر خدا(ص)مى فرماید: رجب، «شهرالله الأصم» است و بدان سبب آن را «اصم» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت آن نمى رسد، مردم زمان جاهلیت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه که اسلام درخشیدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانید که رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است، پس هرکس یک روز از رجب را روزه بدارد، مستحق رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش کند و خداوند درى از درهاى جهنم را بر او ببندد. اگر کسى به اندازه تمام زمین طلا انفاق کند، برتر از روزه یک روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعایش مستجاب خواهد بود .

در همین زمینه امام کاظم(ع) مى فرماید: رجب، نام نهرى در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است بنابراین هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنین آن حضرت در روایت دیگرى مى فرماید: رجب، ماه عظیمى است که خداوند، اعمال نیک را در آن چند برابر مى فرماید و گناهان را در آن محو مى کند. پس هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به اندازه مسیر یک سال از جهنم دور و هرکس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.

لیلة الرغائب

گر چه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولیاء الهی عزیز و ارجمند است اما برخى از اوقات آن، فضیلت ویژه اى دارد مثلا اولین شب جمعه ماه رجب، داراى امتیازى بزرگ است. پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید، فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» مى نامند. چرا که وقتى یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته اى نیست مگر اینکه در کنار کعبه مشرفه آید آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان کند و فرماید: فرشتگانم! هر چه خواهید از من بخواهید. فرشتگان گویند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است که روزه داران ماه رجب را بیامرزى، خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.

اگر هیچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ویژگى استثنائى خود را داشت، اما حوادثى در آن به وقوع پیوسته است که موجب شرافت و کرامت مضاعف این ماه شده است. 

شهادت امام هادى(ع)، ولادت حضرت امام جواد(علیه السلام)، ولادت مبارک امام على(ع) در خانه کعبه معظمه در سیزدهم ماه رجب و ده سال قبل از بعثت، شهادت حضرت امام کاظم(ع) و  بیست و هفتم این ماه، عید مبارکى است چرا که آخرین پیامبر برگزیده الهى حضرت محمد(ص) در این روز از جانب خداى متعال مأمور هدایت مردم و ابلاغ هدایت و رسالت الهى گردید.

اعتکاف

بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمینه و مقدمه اى جهت کسب آمادگى براى درک صحیح و شایسته ماه مبارک رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اکنون مراسم معنوی اعتکاف به عنوان عبادتی برای این ایام از رونق و شکوه خاصی برخوردار است .

رجب، عید اولیاء الهى، بهار راز و نیاز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پیامبر گرامى و جانشینان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و این سه ماه را به روزه مى گذراندند.

رجب ماه خداوند، شعبان ماه پیامبرخدا(ص) و رمضان نیز ماه بندگان خداوند است . صرف نظر از تمام عبادتهایی که در این ایام توصیه شده است، این سه ماه فرصت مناسبی است تا بندگان گفتگوی بیشتری با خداوند داشته باشند. از میان عبادتهای وارد شده از قبیل نمازهای مستحبی، تلاوت قرآن، استغفار، صلوات و انفاق،  "دعا" از اهمیت بیشتری در این ایام برخوردار است.

 از ماه رجب عمدتاً با دو ویژگی مهم و برجسته یاد می شود. از یک سو ماه رجب ماه خدا عنوان شده و از سوی دیگر به نام ماه ولایت معرفی شده است.

این دو نام دو هدف عمده را دنبال می کنند. یکی ایجاد گفتگو بین بنده و خداوند از طریق کثرت دعا و دیگری ایجاد رابطه عمیق بین بنده و ولی خداست که معرف خداوند است.

برای این ماه دعاها و اعمال مختلفی پیش بینی شده است تا زمینه و بستر بهره برداری ارزشمند از این ماه برای انسانهای خداجوی و سعادت طلب فراهم شود .

ماه رجب

ماه رجب هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و از ماههای حرام است. رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب می نوشد. به ماه رجب، رحب الأصب، یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز می‌گویند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته می‌شود.»

در حدیث دیگری آمده است که هر کس سه روز آن را روزه دارد بهشت بر او واجب گردد.
در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها « اعمال ایام البیض » (13 تا 15 ماه) و اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است.
این اعمال در کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث قمی گردآوری شده است.
حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که در زیر به آن اشاره می‌شود:
ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57، امام محمد تقی علیه السلام در سال 195، میلاد امام علی علیه السلام در کعبه، مبعث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 و شهادت امام علی النقی علیه السلام در سال 254، وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال دهم هجرت، وفات ابوطالب علیه السلام در سال دهم بعثت، رحلت حضرت زینب (بنا به نقلی) و درگذشت ابن سکیت، در سال 244 قمری.

منابع :
هدایه الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 97؛ مفاتیح الجنان، ص 240

زیارت رجبیه

زیارت رجبیه؛ در تعقیبات نمازهاى روز و شب در این ماه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداى بخشاينده مهربان
يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ
 اى كه براى هر خيرى به او اميد دارم و از خشمش
عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ يا مَنْ يُعْطِى الْكَثيرَ بِالْقَليلِ يا مَنْ يُعْطى مَنْ سَئَلَهُ يا
در هر شرى ايمنى جويم اى كه مى دهد (عطاى ) بسيار در برابر (طاعت ) اندك اى كه عطا كنى به هركه از تو خواهد اى
مَنْ يُعْطى مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً اَعْطِنى
كه عطا كنى به كسى كه از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى عطا كن به من
بِمَسْئَلَتى اِيّاكَ جَميعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَميعَ خَيْرِ الاْخِرَةِ وَاصْرِفْ عَنّى
به خاطر درخواستى كه از تو كردم همه خوبى دنيا و همه خوبى و خير آخرت را و بگردان از من
بِمَسْئَلَتى اِيّاكَ جَميعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الاْخِرَةِ فَاِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَيْتَ
به خاطر همان درخواستى كه از تو كردم همه شر دنيا و شر آخرت را زيرا آنچه تو دهى چيزى كم ندارد (يا كم نيايد) و
وَ زِِدْنى مِنْ فَضْلِكَ يا كَريمُ
بيفزا بر من از فضلت اى بزرگوار 
 
يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ يا ذَاالنَّعْماَّءِ
 اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت
وَالْجُودِ يا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتى عَلَى النّار.ِ
و جود اى صاحب بخشش و عطا، حرام كن محاسنم را بر آتش دوزخ.

فضیلت ماه رجب

ماه مبارک رجب آمده تا دلهای مجذوب را به ميهمانی شعبان ببرد.

رجب واقعاً ماه خداست. ماهی که تلنگری به دلت ميخورد که معبودت را چگونه می پرستی و....

خوشا به حال آنانکه رجب را از پيشگاه معبود شروع کردند و به سوی نور شتافتند.

هلال ماه رجب، زندگي و تولـدي دوباره را بـه عاشقان نويد مي دهد. ماه رجـب فصل جديدي در كتاب زندگي مي گشايد كه از عطر دل انگيز نيايش سرشار است. پيامبر رحمت (صلي الله عليه و آله) با ديدن هلال ماه مبارك رجب، دست به دعا بر مي داشت و پس از حمد و ثناي الهي، سي بار تكبير و لااله الا اللّه مي گفت و مي فرمود: ماه رجب، ماه استغفار براي امت من است. در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خداوند آمرزنده مهربان است.

در ماه رجب فرشته اي تا صبح اينگونه ندا مي دهد: خوشا به حال رجبيّون، خوشا به حال آنان كه والايي ماه رجب را دريافته اند، خوشا به حال آنان كه از بركت ماه رجب نصيبي اندوخته اند.

پوينده طريق بندگی و سالك راه ملكوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت كه شير روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقليم توحيد آشنايی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هايی جانبخش نوشيده و طالب قرب، كرامت، تعالی و فضيلت می باشد گاه رسيدن پر بركت سال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هايی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در اين مواقع بسر می برد تا از آب گوارا و نوشين حيات و معنويت سيراب شده و روح و روان خود را جانی نوين و طيب و طاهر ببخشد و با نظافت خانه دل و آراستن درون، خود را برای ميهمانی خدا و درك ليله القدر ماه مبارك مهيا كند.

آنان كه در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی دارند چه خوب قدر چنين ايامی را می دانند و بسيار سخت تر و هوشيارتر و جدی تر از دنياطلبان، به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از اين نشئه از دستشان بيرون رود، مراقبند تا نكند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از كفشان ربوده گردد كه زيان و نقصان را در اين می بينند.

بر كسی كه می خواهد به تصفيه درون بپردازد لازم است كه برای دستيابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به كار گيرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خويش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ايام ماه رجب مبادرت ورزد كه اگر بنده ای به اندك عملی به اين شيوه و با اين خصوصيات توفيق يابد او را كفايت می كند، زيرا پاداشی كه پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرك و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بيرون است.

از امام صادق(ع) نقل شده كه پیامبر ختمی مرتبت، حضرت محمد مصطفی (ص) فرمود:

ماه رجب، ماه خداست در غايت حرمت و فضيلت. اگر کسي روزی از اين ماه را روزه بگيرد خدای را خشنود و شعله غضب الهي را خاموش نموده است و دري از درهاي جهنم به روي او بسته مي شود. رجب ماه استغفار امت من است، پس در اين ماه طلب آمرزش كنيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را ((اصب)) می گويند زيرا كه رحمت خداوند در اين ماه بر امت من بسيار ريخته می شود، پس بسيار بگوئيد استغفر الله و اسئله التوبه.

 

اولين شب جمعه ماه رجب را ليلة الرغائب نامند. در اين شب ملائك بر زمين نزول مي كنند. براي اين شب عملي از رسول خدا صلي الله عليه و آله ذكر شده است كه فضيلت بسياري دارد و بدين قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امكان و بلا مانع بودن-  روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد، ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به يك سلام ختم مي شود و در هر ركعت يك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحيد خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسيد، هفتاد بار ذكر "اللهم صل علي محمد النبي الامي و علي آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة و الروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلي الاعظم" گفته شود. در اينجا مي توان حاجت خود را از خداي متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت مي رسد.

پيامبر اكرم صلوات الله عليه در فضيلت اين نماز مي فرمايد: كسي كه اين نماز را بخواند، شب اول قبرش خداي متعال ثواب اين نماز را با زيباترين صورت و با روي گشاده و درخشان و با زبان فصيح به سويش مي فرستد. پس او به آن فرد مي گويد: اي حبيب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختي نجات يافتي. ميّت مي پرسد تو كيستي؟ به خدا سوگند كه من صورتي زيباتر از تو نديده ام و كلامي شيرين تر از كلام تو نشنيده ام و بويي، بهتر از بوي تو نبوئيده ام. آن زيباروي پاسخ مي دهد: من ثواب آن نمازي هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردي. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهايي تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دميده شود و قيامت بر پا شود، من سايه بر سر تو خواهم افكند

یا فاطمه الزهرا(س)

یا زهرا(س)

یا زهرا(س)

کودکی در دانه

از جمادی ثانی آمد روز بیست                
هیچ روزی بهتر از این روز نیست
طاهره تنها درون خانه بود                          
منتظر بر کودکی دردانه بود 1
ناگهان دردی درون خویش دید                         
حالتی زیبا در او آمد پدید
خواب‌های صادقه نور و عطور               
یک ستون از آسمان سبز و قطور
بوی یاس و نور آمد از اثاث                  
مجمعی روحانی از خیرالاثاث 2
بوی جنّت می‌رسیدش بر مشام                   
آمد آن نوزاد در آغوش مام
دختری اسپید همچون برگ یاس              
نوگلی بشکفته اندر بین ناس
خنده آمد بر لبان طاهره                      
او نوازش کرد روی باهره(روشن)
جملگی شادان آن افلاکیان                    
هم چنین پرخنده جمع خاکیان
خانه احمد پر از نور و سرور
گشت آن‌جا مملو از غلمان و حور
پنجمین فرزند، احمد را رسید
داد آن بنت اسد او را نوید 3
در میان شرک و کفر و زندقه
لحظه‌ای احمد بشد بی‌دغدغه
خوابهای طاهره تعبیر شد
خیر بر عالم از او تقدیر شد
خنده آمد بر لبان احمدی                     
گفت: فاطم باشد او از هر بدی 4
آمد الهامی محمّد را به یاد                        
فاطمه نام گل اندامش نهاد
بر خدیجه زندگی چون شهد شد                   
کوثر احمد درون مهد شد
مهد او پر بود از گلهای یاس                  
عطر افشان بود اندام و لباس

فاطمه بهشت پیامبر

فاطمه، بهشت پیامبر

يا زهرا

... آن روزها كه مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود، جبرئیل؛ این قاصد میان عاشق و معشوق، این رابط میان عابد و معبود، این ملك خوب و پاك و صمیمی، این امین رازهای من و پیام‌های خداوند، پیام آورد كه معبود، چهل شبانه روز تو را می‌خواند، یك خلوت مدام چهل روزه از تو می‌طلبد... و من كه جان می‌سپردم به پیام‌های الهی و آتش اشتیاقم زبانه می‌كشید بادم خداوندی، انگار خدا با همه بزرگی‌اش از آن من شده باشد، بال درآوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم.

آری، جز خدا و جبرئیل و شوی تو كسی چه می‌دانست حرا یعنی چه؟ كسی چه می‌داند خلوت با خدا یعنی چه؟ اما... اما كسی بود در این دنیا كه بسیار دوستش می‌داشتم- خدا همیشه دوستش بدارد- دل نازكش را نمی‌توانستم نگران و آزرده ی خویش ببینم.

افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود، طرف‌های غروب جبرئیل، آن ملك نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و كنار نشست. سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت كه افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب جل و علا- از بهشت برایت هدیه كرده است.

همان كه در وقت بی پناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی، گشایشم و در سرمای سوزنده ی تكذیب دشمنان، تن پوش تصدیقم؛ مادرت خدیجه.

خدا هم نمی‌خواست او را در دل نگران و مشوش ببیند.

در آن پیام شیرین، در آن دعوت زلال، آمده بود كه این چهل روز مفارقت از خدیجه را برایش پیغام كنم. و كردم، عمار، آن صحابی وفادار را گسیل كردم:

"جان من! خدیجه! دوری‌ام از تو، نه بواسطه ی كراهت و عداوت و اندوه است، خدا تو را دوست دارد و من نیز، خدا هر روز، بارها و بارها، تو را به رخ ملائكه خویش می‌كشد، به تو مباهات می‌كند و... من نیز.

این دیدار چهل روزه ی من با آفریدگار و... ضمنا فراق تو، هم فرمان اوست. این چهل شبانه روز را تاب بیاور، آرام و قرار داشته باش و در خانه را به روی هیچكس نگشای."

من چهل افطار در خانه ی فاطمه بنت اسد می‌گشایم تا وعده ی الهی سرآید و دیدار تازه گردد.« پیام كه به مادرت خدیجه رسید، اشك در چشمهایش حلقه زد و آن حلقه بر در چشمها ماند تا من در شام چهلم، حلقه از دربرداشتم و وقتی صدای دلنشین خدیجه از پشت پنجره انتظار برآمد كه:

- كیست كوبنده ی دری كه جز محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شایسته كوفتن آن نیست؟ گفتم:

-محمدم.

دخترم! شادی و شعفی كه از این دیدار در دل مادرت پدید آمد، در چشمایش درخششی آشكار می‌گرفت. افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود، طرف‌های غروب جبرئیل، آن ملك نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و كنار نشست. سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت كه افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب جل و علا- از بهشت برایت هدیه كرده است.

در پی او میكائیل و اسرافیل هم آمدند- خدا ارج و قربشان را افزون كند- جبرئیل با ظرفی كه از بهشت آورده بود، آب بر دست هایم می‌ریخت، میكائیل شستشویشان می‌داد و اسرافیل با حوله لطیفی كه از بهشت همراهش كرده بودند، اب از دستهایم می‌سترد.

ببین دخترم! جان پدرت به فدایت كه همه ی مقدمات ولادت تو قدم به قدم از بهشت تكوین می‌یافت.

این را هم بازبگویم كه تو اولین كسی هستی كه به بهشت وارد می‌شوی. تویی كه بهشت را برای بهشتیان افتتاح می‌كنی...

یك بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا اینقدر فاطمه را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره می‌گیری؟ گفتم: » خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه كوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.« فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم كه تو دختر منی، تو سیده ی زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد.

این را من از خودم نمی‌گویم، كدام حرف را من از جانب خودم گفته ام؟ آن شب كه به معراج رفته بودم، دیدم كه بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است:

یك بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا اینقدر فاطمه را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره می‌گیری؟ گفتم: » خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه كوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است.

خدایی جز خدای بی همتا نیست، محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) پیامبر خداست. علی مشعوق خداست، فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان كه كینه ورز این عزیزان خدا باشند. ..

آن روز كه من در خیمه‌ای نشسته بودم و بر كمانی عربی تكیه كرده بودم یادت هست؟ تو و شوی گرامی‌ات علی و دو نور چشمم حسن و حسین نشسته بودیم و من برای چندمین بار اعلام كردم كه:

ای مسلمانان بدانید: هر كسی كه با اینان- یعنی با شما- در صلح و صفا باشد من با او در صلح و صفایم و هر كس با اینان- یعنی با شما- به جنگ برخیزد، من با او در ستیزم، من كسی را دوست دارم كه این عزیزان را دوست بدارد و دوست نمی‌دارند این عزیزان را مگر پاك طینتان و دشمن نمی‌دارند این عزیزان را مگر آلودگان و تردامنان

تسبیحات حضرت زهرا (س)

حضرت امام على علیه السلام نقل شده است كه فرمود:

فاطمه زهرا عزیزترین عزیزان رسول خدا صلى الله علیه و آله در خانه من بود، این بانو آن قدر با آسیاب آرد كرد تا دست هایش پینه بست و آن قدر از چاه آب كشید كه اثر آن بر سینه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبید تا این كه لباسهایش غبارآلود شد. و آن قدر زیر دیگ آتش برافروخت تا لباسش كثیف و گردآلود گردید و به همین علت به سختى و زحمت افتاد، روزى شنیدیم غلام چندى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند به فاطمه گفتم : وقتى خدمت پدر خود رفتى از وى خادمى را بخواه تا در كارها مددكار باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوى .

پس فاطمه زهرا خدمت رسول خدا رفت ، ملاحظه كرد كه گروهى با ایشان مشغول بحث و گفتگو هستند، لذا بدون این كه با پدر سخنى بگوید به خاطر شرم و حیا بازگشت . على علیه السلام فرمود: چون رسول خدا مى دانست كه فاطمه زهرا علیها السلام براى حاجت نیازى مراجعه كرده است ، لذا خود به منزل ما آمد، حضرت فرمود: فاطمه جان ! براى چه منظورى به سوى من آمدى و دو مرتبه سوال فرمود و فاطمه ساكت بود، على علیه السلام مى گوید: عرض كردم : اى رسول خدا من علت را براى شما ذكر مى نمایم . فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده كه دستش پینه بسته و آن قدر آب كشیده كه بر سینه اش اثر آن باقى مانده و آن قدر خانه را جاروب كرده كه لباسش خاك آلود شده و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته كه پیراهن او كثیف شده و بوى دود گرفته . شنیدیم كه غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به وى گفتم : به سراغ پدر خود رفته از ایشان خدمتكارى بخواه تا تو را مساعدت نماید.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: شما را از مطلبى آگاه كنم كه بهتر است براى شما از خادمى كه سوال كردید، وقتى از خواب برخاستید (در بعضى روایات است وقتى به رختخواب رفتید) سى و چهار بار الله اكبر و سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله بگویید آن بتهر است براى شما از خادم كه خدمت شما را بكند.

فاطمه زهرا در آیینه وحی

فاطمه (س) در آئینه وحی 

فاطمه(س) در آیینه وحی (1)

مقدمه

گرچه پرداختن به موضوع اهل‏بیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام - كه حضرت فاطمه نیز از آنانست - امرى شایسته و مطلوب است اما باید پذیرفت كه نمى‏توانیم در مقام شناساندن آن چهره‏هاى بى‏نظیر قرار گیریم چرا كه آنان كلمات خدایند و از كمالات نامتناهى برخوردارند؛ كمالاتى كه تنها بندگان «مُخْلَص» به آنها آراسته‏اند و دیگر انسان‏ها از حدود و حقیقت آن به خوبى آگاه نیستند و به علاوه - جداى از ناتوانى طبیعى ما - وجود مقدّس معصومان‏علیهم السلام هیچ‏گاه نیازمند بیان و بنان ما در ذكر فضیلت و مدیحت نمى‏باشند، بلكه این ما هستیم كه علل و انگیزه‏هاى گوناگونى ممكن است در شكل دهى نیاز ما به معصومان‏علیهم السلام مؤثّر باشد.

با مطالعه در قرآن كریم معلوم مى‏شود كه وجود مقدس حضرت زهراعلیها السلام در پیشگاه خداوند از منزلت ممتازى برخوردار است، چنانكه نزول بسیارى از آیات قرآن در شأن آن حضرت، شاهد این مدّعاست

روشن است كه شایسته‏ترین و مطلوب‏ترین سخنى كه درباره حضرت فاطمه‏علیها السلام و دیگر معصومان گفته مى‏شود سخنى است كه از ناحیه ذات اقدس الهى بیان شده باشد؛ چرا كه او حكیم على‏الاطلاق است و كلام او در افق حكمت اوست. بنابراین، هر آنچه را كه در این موضوع نیاز باشد، به خوبى مى‏شناسد و آن را با بى‏نیازى خود به نحو شایسته بر طرف مى‏سازد.

و نیز بدیهى است كه سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و اهل بیت او، بعد از كلام خداوند، از مكانت و مرتبت ویژه‏اى برخوردار است؛ چرا كه آن سخنان نیز در امتداد انگیزه و اهدافى است كه حكمت الهى همان را اقتضا مى‏كند.

با مطالعه در قرآن كریم معلوم مى‏شود كه وجود مقدس حضرت زهراعلیها السلام در پیشگاه خداوند از منزلت ممتازى برخوردار است، چنانكه نزول بسیارى از آیات قرآن در شأن آن حضرت، شاهد این مدّعاست.

اینك فرصت را مغتنم شمرده و به طور مختصر به فضیلت‏هاى قرآنى حضرت فاطمه‏علیها السلام اشاره مى‏كنیم:

فاطمه و اهل بیت‏علیهم السلام‏

فاطمه در كنار على، حسن و حسین‏علیهم السلام مراد و مقصود خداوند از «اهل‏البیت» در آیه تطهیر مى‏باشد: «انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل‏البیت و یطهرّكم تطهیراً».1 بنابراین به مقتضاى آیه فوق، فاطمه‏علیها السلام از «اهل بیت» محسوب مى‏شود و خداوند خواسته تا آنان را از هرگونه پلیدى و آلودگى پاكیزه نماید.

فرزندان فاطمه‏علیها السلام‏

فرزندان فاطمه‏علیها السلام پیشوایان معصوم‏اند كه به امر الهى، عهده‏دار هدایت بندگان خدا مى‏باشند. مفسّران گفته‏اند: آیه شریفه «و جعلنا منهم ائمّة یهدون بأمرنا لمّا صبروا...»2 درباره فرزندان فاطمه‏علیها السلام نازل شده است.3

همه مفسّرانى كه آیه «فمن حاجّك فیه من بعد ماجاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم نسائنا و نساءكم...»12 را مورد تفسیر قرار داده‏اند، تصریح یا اشاره نموده‏اند به اینكه مراد از «نسائنا» حضرت فاطمه‏علیها السلام است.

 

فاطمه‏علیها السلام از «ذوى القربى»

بعد از نزول آیه «... و آت ذوى القربى حقّه...»4 پیامبراكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم فاطمه‏علیها السلام را فراخواند و فدك را به او بخشید و فرمود: «بخشیدن فدك به فاطمه‏علیها السلام امرى الهى بود.»5

فاطمه؛ كوثر محمّدصلى الله علیه وآله وسلم‏

كوثر یك معناى جامع و وسیع دارد و آن «خیر كثیر و فراوان» است و مصادیق آن زیاد است. اما بسیارى از بزرگان علماى شیعه و اهل‏سنّت، یكى از روشن‏ترین مصادیق آن را وجود مبارك فاطمه زهراعلیها السلام دانسته‏اند. در شأن نزول سوره كوثر آمده است:

مشركان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را متّهم كردند كه فاقد نسل است. قرآن ضمن نفى سخن آنها، مى‏گوید: «ما به تو كوثر دادیم.» از این تعبیر استفاده مى‏شود كه این خیر كثیر همان فاطمه زهراعلیها السلام است. نسل و ذریّه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت؛ نسلى كه علاوه بر اینكه فرزندان جسمانى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم بودند، آیین و ارزش‏هاى اسلام را حفظ كردند.

مفسّران یادآور شده‏اند: اینكه این سوره خبر مى‏دهد كه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم بى‏فرزند نخواهد بود و نسل و دودمان او فراوان در جهان وجود خواهد داشت، یكى از جهت‏هاى اعجاز قرآن محسوب مى‏شود.6

فاطمه‏علیها السلام و مهر پدر

پیامبراكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به مدّت شش ماه و به قولى نه ماه، هرگاه براى خواندن نماز صبح به مسجد مى‏رفت، در كنار خانه فاطمه و على‏علیهما السلام توقّف مى‏كرد و مى‏فرمود: «الصّلاة اهل البیت انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل‏البیت و یطهّركم تطهیراً»7 بدین ترتیب، فاطمه‏علیها السلام كه از اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم محسوب مى‏شود، براى اقامه نماز كه مظهر عبودیت و بندگى خداوند است، مورد خطاب لطف‏آمیز پیامبرگرامى قرار مى‏گیرد.

بعد از نزول آیه «... و آت ذوى القربى حقّه...»4 پیامبراكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم فاطمه‏علیها السلام را فراخواند و فدك را به او بخشید و فرمود: «بخشیدن فدك به فاطمه‏علیها السلام امرى الهى بود.»5

فاطمه‏علیها السلام و نور خداونددر ذیل آیه شریفه «اللّه نورالسّموات والأرض مثل نوره كمشكوة...»8 روایت شده است: «مراد از مشكوة، حضرت فاطمه‏علیها السلام است.» بنابراین نور خداوند به وجود مقدّس آن حضرت تشبیه شده است.

فاطمه‏علیها السلام و لیلةالقدر

روایاتى از امام صادق‏علیه السلام و دیگر امامان نقل شده است كه به حسب آنها، «لیلة» در سوره «قدر» به حضرت فاطمه‏علیها السلام تأویل شده است و در آن روایات، «قدر» به معناى خدا دانسته شد و لذا گفته‏اند: «هر كس فاطمه را آن چنان كه حقّ اوست، بشناسد، در حقیقت «لیلةالقدر» را درك كرده است.»9

فاطمه‏علیها السلام و بانوان جهان‏

در روایتى عبارت «فى زجاجة كانّها كوكب درّى...»10 به وجود بزرگوار صدّیقه كبرى فاطمه زهراعلیها السلام تأویل شده و به حسب آن روایت، ایشان مانند ستاره‏اى درخشان در میان بانوان جهان است.11 به همین جهت است كه وقتى شخصى از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پرسید كه: مریم با فضیلت‏تر است یا فاطمه؟ آن حضرت نخست در پاسخ سكوت نمود تا آنكه آن شخص بار دیگر سؤال كرد: یا رسول اللّه! فاطمه افضل است یا مریم؟ پیامبرگرامى در پاسخ فرمود: «فاطمه در دنیا و آخرت بافضیلت‏تر است.» و در روایتى نیز آمده است كه: «برترین زنان جهان چهار تن هستند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه‏علیهم السلام، اما فاطمه برترین آنهاست.» و در روایتى دیگر آمده است: «مریم برگزیده زنان عصر خود، اما فاطمه برگزیده زنان همه زمانها است.»

فاطمه‏علیها السلام در مباهله‏

همه مفسّرانى كه آیه «فمن حاجّك فیه من بعد ماجاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم نسائنا و نساءكم...»12 را مورد تفسیر قرار داده‏اند، تصریح یا اشاره نموده‏اند به اینكه مراد از «نسائنا» حضرت فاطمه‏علیها السلام است.

مقام والای مادر در قران

مقام والای مادر در قرآن
مقام والای مادر در قرآن

 

نوع دستورهایى كه اسلام به زن و مرد مى‏دهد، در عین حال كه یك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى‏دارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مى‏كند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و بالاستقلال طرح مى‏كند. قرآن كریم مى‏فرماید:

(اِمّا یَبلُغَنّ عِندك الكِبَر احَدُهُما او كِلاهما فلا تَقُل لهما اُفٍ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قولاٌ كریماٌ) (1)

"اگر یكى از آن دو یا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف‏» مگو و به آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى."  و در جایی دیگر مى‏فرماید:

ما سفارش كردیم به انسان كه احسان را نسبت ‏به پدر و مادر فراموش نكند: (و وصّینا الانسانَ بِوالدیهِ احساناٌ) (2)

و انسان را نسبت‏به پدر ومادرش به احسان سفارش كردیم.  (وقَضى ربُّك الاّ تعبُدوا الا ایاهُ و بالوالدَینِ احسانا (3)

پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستید و به پدر ومادر خود احسان كنید. و در جاى دیگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق یاد مى‏كند:

آیات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدین آمده است ‏بر دو قسم است: یك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بیان مى‏كند وقسم دیگر، آیاتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كریم اگر درباره پدر حكم خاصى بیان مى‏كند فقط براى بیان وظیفه است،

(انِ اشكُر لی و لِوالدیكَ) (4)  شكرگزار من و پدر و مادرت باش.

اما با همه این تجلیل‏هاى مشترك، وقتى مى‏خواهد از زحمات پدر و مادر یاد كند، از زحمت مادر سخن مى‏گوید، نه از زحمت پدر، آنجا كه مى‏فرماید:

                     (و وصّینا الانسانَ بِوالدیه احساناٌ حَملتهُ امُّه كرهاٌ و وضَعته كرها وحَملُه و فِصالُه ثلاثون شهرا) (5)

زحمات سى ماهه مادر را مى‏شمارد، كه: دوران باردارى، زایمان، و دوران شیرخوارگى براى مادر دشوار است. و همه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مى‏كند. قرآن كریم به هنگام یادآورى زحمات حتى اشاره‏اى هم به این موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشیده است.

بنابراین، آیات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدین آمده است ‏بر دو قسم است: یك قسم حق شناسى مشترك پدر و مادر را بیان مى‏كند و قسم دیگر، آیاتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كریم اگر درباره پدر حكم خاصى بیان مى‏كند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر:

(وعلى المولودِ له رزقُهُنَّ و كِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف) (6)

خوراك و پوشاك مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است.

ولیكن هنگامى كه سخن از تجلیل و بیان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مى‏كند

بهانه هستی

بهانه‌ی هستی

فاطمه ای طلیعه عشق!

فاطمه ای طلیعه عشق! ای بهانه هستی! ای عصاره وجود رسول(ص)!

پیش از تو خدای عالم، بهانه ای برای آفریدن نداشت. عشق بی معنا مانده بود.

فخر، فروتنی، بزرگی، آبرو، زیبایی و كمال همه واژه هایی تهی، بی فروغ و بی نشان بودند.

تو اما با طلوع خود برگستره زمان، عشق را معنا كردی؛ فخر را مایه مباهات شدی؛ فروتنی در مكتب تو درس افتادگی آموخت؛ بزرگی، اوج از بلندای تو یافت. آبرو حتی از تو آبرو گرفت؛ زیبایی را تو زینت بخشیدی؛

و ... بالاخره كمال نیز بواسطه تو تكامل پذیرفت.

گاه شكفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله كنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید.

مانده ام از تو چه بگویم؟ چگونه  بگویم؟ كه قلم درمانده از ستایش توست؛ تویی كه:

تجلّی خدایی و خدای تجلّی؛

كه تمام حسنی و حسن تمام؛

كه دخت یكتای رسولی و یكتا دخت رسول؛

كه كوثر حقیقتی و حقیقت كوثر؛

كه چشم روشن رسولی و روشنای چشم رسول (ص)؛

كه محبوبترین همسری و همسر محبوبترین؛

كه فخر كمالی و كمال فخر؛

كه تجسّم عصمتی و عصمت مجسّم؛

كه حقیقت ژرفی و ژرفای حقیقت؛

كه طهارت محضی و محض طهارت؛

كه ...

 

تو اما با طلوع خود برگستره زمان، عشق را معنا كردی؛ فخر را مایه مباهات شدی؛ فروتنی در مكتب تو درس افتادگی آموخت؛ بزرگی، اوج از بلندای تو یافت. آبرو حتی از تو آبرو گرفت. 

تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد آن بامداد رؤیایی،‌آن پگاه شگرف كه تو در وجود آمدی، گاه شكفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله كنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید، كودكان شادمانه این و آن سو می پریدند. زنان، بر مادر تو، خدیجه، رشک می بردند.

و اینك...

تو آن ماه تمامی كه روزی از مشرق سرزمین وحی درخشیدن گرفتی و امروز عالمیان همچنان سرگشته و سرمست از حضور شكوهمند تو...

میلاد نور

مدت‌ها بود كه زنان عرب از خدیجه همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر ازدواج با آن حضرت، فاصله گرفته بودند.

هاله‌ای از غم و اندوه او را گرفته بود و در خانه هیچ مونسی نداشت تا در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله با او انس بگیرد كه ناگه سكوت مطلق شكسته شده و جنین با مادر خود سخن گفته و دلداریش می‌دهد. این بماند كه در این مدت با مادر خود چه می‌گفت و چه می‌شنید زیرا تاریخ به درستی از این گفتگوهای اسرارآمیز پرده بر نداشته چرا كه مادر مؤ منان آن را در هاله‌ای از ابهام گذارد. راستی این جنین كیست و حقیقت او چیست كه ماهها با مادر سخن می‌گوید و او آنها را از پیامبر صلی الله علیه و آله كتمان می‌كند.

نوشته‌اند روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خانه شد شنید كه خدیجه با كسی سخن می‌گوید! از روی تعجب پرسید: ای خدیجه! با كه سخن می‌گویی؟!

گفت: با این جنین كه در شكم دارم، اوست كه با من سخن می‌گوید و مایه انس من شده است .

پیامبر فرمود: ای خدیجه بدان این جبرئیل است كه به من می‌گوید: این جنین دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش امامانی به عنوان جانشین من معین خواهد كرد.(1)

آری؛ جهان در انتظار مقدم عالی‌ترین نمونه زن بود كه تاكنون به خود ندیده بود، كه با میلادش برای زنان عالم هستی، الگو و اسوه قرار گیرد.

و اینك ... نزدیك زایمان خدیجه شده،از زنان عرب درخواست كمك كرد، اما آنها از روی كینه و دشمنی كه با وی داشتند پاسخ منفی دادند و از هر گونه كمك امتناع ورزیدند.

او در این فكر بود كه چه كند و چه كسی در این مشكل به كمكش ‍ می‌شتابد... ناگهان حضور چهار زن بلند بالای سیاه چهره را كه گویا از زنان بنی هاشم بوده باشند، در خانه احساس نمود.

خدیجه از دیدن آنها لرزه بر اندامش افتاد چرا كه تا كنون آنها را ندیده بود...یكی از آنها گفت: ای خدیجه! غم مخور؛ چرا كه ما فرستادگان پروردگار تو می‌باشیم ما خواهران تو هستیم . من ساره و این آسیه دختر مزاحم و آن مریم و آن یكی كلثم خواهر موسی بن عمران است . خدای ما را فرستاد تا در امر زایمان تو را یاری نماییم .

پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمود: ای خدیجه بدان این جبرئیل است كه به من می‌گوید: این جنین دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش امامانی به عنوان جانشین من معین خواهد كرد

این چهار زن در طرف راست و چپ و پیش رو و پشت سر خدیجه قرار گرفتند، لحظاتی چند این مولود با سعادت قدم به عرصه گیتی نهاد...آن مولود فاطمه بود... او بدنیا آمد تا زمین را نورانی كند، پس از آن كه آسمانها را از نور خود منور ساخته بود.از این روی به هنگام ولادت فاطمه نوری از وجودش پدیدار شد كه تمام خانه‌های مكه را در هاله‌ای از نور فرو برد و در شرق و غرب عالم هستی جایی نبود كه نور فاطمه در آن جا نتابیده باشد.

فاطمه علیهاالسلام را با كوثر شستشو داده و در دو پارچه سفید پیچیده و از او خواستند تا سخن گوید.

فاطمه به اراده پروردگار، لب به سخن گشوده و رسالت و پیامبری محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام و امامت یازده فرزندش را گواهی داد.(2)

مورخان سال روز میلاد با سعادت فاطمه را بیستم ماه جمادی امثالی سال پنجم بعثت نگاشته اند.

مرحوم مفید درباره این روز مبارك می‌نویسد:

روز بیستم ماه جمادی الاخر روزی است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد گردید و آن روزی است كه همه ساله شادی و سرور مؤ منین تجدید می‌شود، از این روی مستحب است كه در روز میلاد فاطمه علیهاالسلام كارهای نیك انجام پذیرد و صدقه به فقرأ و مساكین داده شود.(3)

یا زهرا(س)

 

ايــزد به نــام زهــرا، گويد روايت عشق       ميــلاد نــور زهــرا، يعنی ولادت عشق                                تفسير كوثر حق، خير النساءست زهرا       معشوق، رهنما شد با نور آيت عشق

نسبتهای جنسی در کل کره زمین و ایران

علم زیست شناسی نسبت جنسیتی به نسبت تعداد افراد مذکر به تعداد افراد مؤنث در یک جمعیت اطلاق می شود.
نسبت جنسی اولیه: این نسبت به نسبت تعداد جنین های مذکر به تعداد جنین های مؤنث تشکیل شده در هنگام لقاح اطلاق می شود.
نسبت جنسی ثانویه:این نسبت به نسبت تعداد پسران به تعداد دختران به هنگام تولد اطلاق می شود.

نسبت جنسی 3':این نسبت به نسبت تعداد مردان به تعداد زنان در جمعیت بالغین اطلاق می شود.

در مورد انسان ها، نسبت جنسی ثانویه (نسبت جنسی به هنگام تولد) به طور معمول برابر با 105 نوزاد پسر به ازای هر 100 نوزاد دختر
در نظر گرفته می شود.


ادامه نوشته

دراین روزگار همه دنبال لب تاب هستند

مشخصات یاران امام زمان (عج)

در حدیثی از امام صادق (ع) مشخصات یاران امام زمان (عج) اینگونه بیان شده است :

۱)خدا شناس و موحدند.

۲)معتقد به نبوت پیامبرند .

۳)به آنچه خدا دستور داده است اقرار دارند (نماز -زکات و...)

۴)ولایت ما را داشته باشند.

۵)برائت از دشمنان ما داشته باشند.

۶)تسلیم فرمان خدا و ائمه هستند.

۷)دارای تقوی هستند(الورع).

۸)دارای کوشش و تلاش میباشند .(الاجتهاد)

۹)دارای آرامش هستند .

۱۰) در انتظارظهورهستند (والانتظار)

منبع: کتاب الغیبه نعمانی

میوه های تابستانی

طالبي و گرمك ميوه‌هايي پرآب، اشتهاآور، چاق‌كننده و جلادهنده رخسار بوده و در فصل تابستان موجب رفع تشنگي مي‌شوند. اين دو ميوه به همراه خربزه از يك خانواده بوده و اختلاف آنها تنها به علت رنگ، مزه و اندازه است كه هر چه بزرگ، شيرين، پرآب و لطيف‌تر باشند، خاصيت آنها بيشتر است.
طالبي و گرمك سرشار از ويتامين‌هاي B و C و مواد معدني پتاسيم، كلسيم، فسفر و همچنين پروتئين، قند و فيبر هستند. در 100 گرم طالبي 34 كالري و در يك ليوان آب طالبي بدون شكر 45 كالري انرژي نهفته است.
ادامه نوشته

ترک سیگار

هیچگاه برای ترك سیگار دیر نیست
ترك كردن سیگار در هر سنی برای ارتقای سلامت انسان و كاهش مرگ و میر ناشی از این عادت زیانبار ، سودمند است .

به گزارش شبكه خبر، پژوهشگران دانشكده بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد ، با بررسی گروهی از افراد سیگاری ، غیر سیگاری و كسانی كه سیگار را ترك كرده بودند ، تاثیر ترك كردن سیگار را بر كاهش مرگ و میر ناشی از سیگار ارزیابی كردند .

این پژوهش كه نتایج آن در مجله پزشكی جاما چاپ شد ، نشان می دهد ، در مدت 5 سال پس از ترك كردن سیگار ، خطر مرگ و میر افراد بر اثر بیماری های ناشی از سیگار ، حدود 20 درصد كاهش می یابد .

بر پایه این بررسی ، بیشترین اثر ترك كردن سیگار به كاهش مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی و مغزی مربوط است . بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت ، سالانه 10 میلیون نفر در جهان بر اثر بیماری های مرتبط با سیگار جان خود را از دست می دهند

یا فاطمه الزهرا(س)

fa18

وصایای حضرت زهرا

  بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول‏اله و هى تشهد ان لا اله اله الله و ان محمدا رسول‏الله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتية لاريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور يا على انا فاطمه بنت محمد زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنيا و الاخرة انت اولى بى من غيرى حنطنى و غسلنى و كفنى بالليل وصل على و ادفنى بالليل و لا تعلم احدا و استودعك الله و اقراء على ولدى السلام الى يوم القيامة.(1)
اين است وصيت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مى‏دهد به يگانگى و يكتايى ذات باريتعالى و رسالت حضرت محمد رسول‏الله و گواهى مى‏دهد كه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شك قيامت در پيش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى‏انگيزد يا على من فاطمه دختر محمدم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هركس بر من نزديكترى مرا شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسى را از دفن من مطلع مكن. تو را به خدا مى‏سپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قيامت برسان. و در بعضى از روايات دارد كه زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام گفت: يابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن كه از تو مفارقت نمايم.
على عليه‏السلام فرمود: اى دختر رسول خدا وصيت كن به آنچه مى‏خواهى و هر چه در دل دارى بيان كن على عليه‏السلام نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بيگانه خالى كرد جز فاطمه و على كسى نبود فاطمه عرض كرد: اى پسر عم هيچگاه در زندگى به شما دروغ نگفته‏ام و در زندگى زناشويى با تو راه خيانت نپيموده‏ام و لا خالفتك منذ عاشرتنى. و هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشده‏ام و پيوسته مطيع فرمان تو بوده‏ام. على عليه‏السلام فرمود:
پناه مى‏برم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگويى و داناتر و پرهيزگارتر و نيكوكارتر و گرامى‏تر از هركسى، من نيز از خدا در مخالفت با تو بيمناك بوده‏ام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجديد مصيبتى است كه از رحلت پيغمبر بر من وارد شد به خدا قسم مصيبت فراق تو بر من چنان است كه هيچ چيز نمى‏تواند مرا تسليت دهد در آن حال هر دو به گريه افتادند و مدتى زار زار اشك ريختند (بعضى نوشته‏اند كه چون اطاق خلوت شد زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام عرض كرد پسر عم جلوتر بيا و دستت را روى سينه من بگذار على عليه‏السلام خواهش آن بانو را عمل كرد آنگاه عرض كرد پسر عم از من راضى باش على عليه‏السلام فرمود: زهرا جان از تو راضيم خداى نيز از تو راضى باشد. عرض كرد نه على جان مى‏دانى من از چه چيزى از شما رضايت مى‏خواهم روزى كه دشمن به صورت من سيلى زد و با خستگى و درد جسمانى و روح افسرده آمدم منزل ديدم تو در كنج حجره نشسته‏اى و مشغول جمع‏آورى قرآنى با تندى با شما سخن گفتم و به شما گفتم يابن ابيطالب اى پسر ابى‏طالب در كنج حجره نشسته‏اى و مثل جنين در رحم حجره قرار گرفته‏اى دشمن به همسرت تعدى كرده...
غصه‏دار بودم و با تو پرخاش كردم اينك از تو رضايت مى‏خواهم از من راضى باش) مولاى متقيان سر فاطمه را به سينه چسباند و با مهربانى فرمود: زهرا جان از تو راضيم خدا و رسول از تو راضى باشند هرچه مى‏خواهى بگو كه اجرا خواهم كرد. آن بانو در حالى كه اشك مى‏ريخت گفت شوهر گراميم خداوند تو را جزاى خير دهد وصيت من اين است كه دختر خواهر من امامه را تزويج كنى (امامه دختر زينب بنت رسول‏الله بود كه مادرش در زمان پدر فوت كرده بود) زيرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد كرد و بهترين پرستار آنها است و مرد هم ناگزير است زنى در خانه داشته باشد.
از جمله وصاياى حضرت زهرا عليهاالسلام به همسرش اين بود كه گفت: شوهر عزيزم براى من تابوتى بساز كه فرشتگان صورت آن را به من نشان داده‏اند و امام عليه‏السلام از وى خواست كه وصف آن را برايش بيان كند تا طبق خواسته‏اش عمل نمايد.
«مورخين نوشته‏اند كه وصف تابوت در متن وصيت آن بانوى بزرگ اسلام نيست» و باز گفت: همسرم وصيت ديگرم اين است كه هيچكس به جنازه من حاضر نشود.
من از اين مردم كه به من ستم كردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم.
اينها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند اجازه نده از اين قوم و هوادارانشان كسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند يا على مرا در تاريكى شب آنگاه كه ديدگان مردم به خواب رفت به خاك بسپار تا از دفن من بى‏خبر باشند. (2)

  1ـ بحار چاپ قديم ج 10/ 61
2ـ فاطمة الزهرا سيدة نساءالعالمين/

یا ابا صالح

زیارت حضرت زهرا(س)

  يا ممتحنة امتحنك اللَّه الذى خلقك قبل ان يخلقك، فوجدك لما امتحنك صابرة، و زعمنا انَّا لك اولياء و مصدِّقون، و صابرون لكلِّ ما اتانا به ابوك صلى اللَّه عليه و اله، و اتى به وصيُّه، فانَّا نسئلك ان كنَّا صدَّقناك، الا الحقتنا بتصديقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولايتك.

ادامه نوشته

خواص کاهو

كاهو يكي از پرمصرف‌ترين سبزيجات دنياست كه تاريخ كهني دارد. اين سبزي انواع مختلفي دارد
ولي رايج‌ترين آنها كاهوي معمولي ايراني و كاهوي پيچ است كه كاهوي ايراني از ارزش غذايي بيشتري برخوردار است.كاهو طبيعتي سرد و مرطوب دارد. برخلاف تصور عام، پرخاصيت‌ترين قسمت كاهو، برگ‌هاي خارجي آن است كه سبز تيره‌تر بوده و به لحاظ كلروفيل غني‌تر است. اگرچه كاربرد كاهو معمولا به‌صورت خام و در انواع سالادهاست ولي براي ته‌ديگ و به‌ندرت در بعضي از خوراك‌ها نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. البته پخته آن مصارف درماني نيز دارد.



ارزش غذايي

كاهو سرشار از بتاكاروتن، اسيدفوليك، ويتامين C، مقدار كمي ويتامين‌هاي B1، B2، B3 و B5، ويتامين E، كلسيم، منيزيم، فسفر، پتاسيم، سديم، آهن، مس و روي است.

خواص درماني

- كاهو يك مسكن و آرام‌بخش طبيعي است و به‌خاطر اينكه داراي مقدار كمي از ماده شيميايي لاكتوسين است، ‌مصرف زياد آن سبب رخوت و سستي مي‌شود.

- كاهو برخلاف انتظار از جمله سبزيجاتي است كه معده را تقويت مي‌كند؛ در ضمن ادرارآور بوده و يبوست را نيز از بين مي‌برد.

- كاهو داراي آهن فراوان است و به عمل خون‌سازي بدن كمك مي‌كند.
- به بانوان شيرده توصيه مي‌شود كه كاهو بخورند چون شير را زياد مي‌كند.

- كاهو براي درمان سياه‌سرفه، رماتيسم، برونشيت، تشنج، تپش قلب، يرقان، انسداد مجاري طحال و كبد مفيد بوده و همچنين تصفيه‌كننده خون است.
- براي رفع سرفه‌ و درد سينه كاهو را بپزيد و بخوريد.

- اگر شب‌ها از مشكل بي‌خوابي رنج مي‌بريد، پيش از خواب كاهو بخوريد.

100 گرم كاهو چه دارد؟

انرژي پروتئين كربو هيدرات فيبر ويتامينC ويتامينA اسيدفوليك آب كلسيم پتاسم
20كيلوكالري 1.2گرم 3.3گرم 1گرم 24ميكروگرم 290كروگرم 160گرم 95 گرم 33ميلي گرم 247گرم

شعر از امام خمینی (ره)

در مدح ولى‏عصر (عج)

 

دوستـــــان، آمد بهـــــــــار عيش و فصل كامرانى            مـــــژده آورده گـــــــل و خواهد ز بلبل مژدگانى

بــــــــاد در گلشن فزون از حد، نموده مُشك بيزى           ابـــــــر در بستــان، برون از حد نموده دُر فشانى

بــــــــــــرقْ رخشان در فضا چون نيزه سالارِ توران           رعــــــدْ نــــــالان چون شه ايران ز تير سيستانى

از وصــــــــــــــــــول قطره باران به روى آب صافى           جلـــــــــوه‏گــــــر گشته طبقها پر ز دُرهاى يمانى

دشت و صحرا گشته يكسر فرش، از ديباى اخضر            مـــــــــر درختان راست در بر، جامه هاى پرنيانى

گـــــــــــــوييا گيتى، چراغان است از گلهاى الوان            سـوسن و نسرين و ياس و ياسمين و استكانى

هم، منــــــــــــزّه طَرْف گلشن از شميم اُقحوانى            هــــــم، معطّــــر ساحت بستان ز عطر ضيمرانى

ارغــــــــــوان و رُزّ و گل، صحن چمن را كرده قصرى          فــــرش او سبز و فضـايش زرد و سقفش ارغوانى

وآن شقــــــــــايق، عاشق است و التفات يار ديده           روى از ايــــــن‏رو، نيم دارد سرخ و نيمى زعفرانى

لادن و ميمون و شـــاه اِسْپَرغم و خيرى و شب بو           برده‏اند از طـــــــز خوش، گوى سبق از نقش مانى

ژالـــــــــــــــــــه بر لالـــه چو خال دلبران در دلربايى          نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان در دلستانى

وآن بنفشـــــــــه بين، پريشان كرده آن زلف معطّر            كـــــــــــــــرده دلها را پريشان همچو زلفين فلانى

زيـــــــن سبب بنگر سر خجلت به زير افكنده، گويد           من كجــــــا و طُـــــــــرّه مشكين و پُرچين فلانى؟

عشق بلبل كـــــــــــرده گل را در حريم باغ، بيتاب             آشكــــــارا گويد از "شهناز" و "شور" و "مهربانى"

قمـــــــــــريك "ماهور" خواند، هدهد "آواز عراقى"            كبكْ صــــــــوت "دشتى" و تيهو "بيات اصفهانى"

اين جهـــــــــــــــانِ تازه را گر مردگان بينند، گويند              اى خداى .     .      .     .    .    .    .      .

كــــــــى چنين خرّم بهاران ديده چشم اهل ايران؟             كــــــرده نــــــــــــوروز كهن از نو خيال نوجوانى

يـــــــــــــا خداوند اين بساط عيش را كرده فراهم              تـــــــا به صــــد عزّت نمايد از ولى‏اش ميهمانى

حضــــــــــــــــرت صاحب زمان، مشكوة انوار الهى             مــــــــــــــالك كوْن و مكان،  مرآت ذات لامكانى

مظهــــــــــــــر قدرت، ولىّ عصر، سلطان دو عالم              قــــــــــائم آل محمّـــــــد،مهدى آخــــــــر زمانى

با بقـــــــــــــــاء ذات مسعودش، همه موجود باقى            بــــــــى لحاظ اقدسش، يكدم همه مخلوق فانى

خوشه چين خرمن فيضش، همه عرشى و فرشى            ريـــزه خوار خوان احسانش، همه انسى و جانى

از طفيـــــــل هستى‏اش، هستىّ موجودات عالم              جـــــــوهـــــرى و عقلى و نامى و حيوانىّ و كانى

شاهـــــــدى كو از ازل،  از عاشقان بر بست رُخ را              بر ســــــــر مهـــــر آمـد و گرديد مشهود و عيانى

از ضيــــــــائش ذرّه‏اى برخاست، شد مهر سپهرى              از عطــــــــايش بـــــــــــدره‏اى گرديد بدر آسمانى

بهـــــــــــــــــــر تقبيل قدومش، انبيا گشتند حاضر                بهــــــــر تعظيمش، كمر خم كرد چرخ كهكشانى

گــــــــــــــو بيا بشنو به گوش دل، نداى "اُنظُرونى"               اى كه گشتى بى‏خود از خوف خطاب "لَنْ ترانى"

عيـــــــــــــد "خُم" با حشمت و فرّ سليمانى بيامد                كـــــــه نهـــــادم بر سر از ميلاد شه، تاج كيانى

جمعه مــــــــى گويد  من آن يارم كه دائم در كنارم             نيمــــــه شعبـــــــــــان مرا داد عزّت و جاه گرانى

قـــــــــــــــــرنها بايد كه تا آيد چنين عيدى به عالم               عيــــــــــد امسال از شرف، زد سكه صاحبقرانى

عقل گويد باش خامش، چنـــــد گويى مدح شاهى ؟             كـــــــه سروده مدحتش حق،  با زبان بى زبانى

اى كـــــــه بـــى نور جمالت، نيست عالم را فروغى              تا بــــــــه كـــى در ظلِّ امر غيبت كبرى ، نهانى؟

پــــــــــــــرده بردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا                اى كـــــــــه قلب عالـــــــم امكانى و جانِ جهانى

تا به كــــــــى اين كافران،  نوشند خون اهل ايمان؟                چنـــــد اين گرگان، كنند اين گوسفندان را شبانى؟

تا به كــــــــى اين ناكسان،  باشند بر ما حكمرانان؟               تا كى اين دزدان، كنند اين بى كسان را پاسبانى؟

تا به كـــــــــــــــى بر ما روا باشد جفاى انگليسى؟                آنكه در ظلم و ستم، فرد است و او را نيست ثانى

آنكـــــــه از حرصش،  نصيب عالمى شد تنگدستى               آنكـــــه بــــــر آيات حق رفت از خطايش، آنچه دانى

خـــــــوار كن شاها تو او را در جهان تا صبح محشر                آنكـــــه مــــــــى زد در بسيط ارض، كوس كامرانى

تا بـــــدانند از خداوند جهان، اين دادخـــــــواهـــى                 تـــــــا ببينند از شه اسلاميان، اين حكمــــــــرانى

حــــــــــوزه علميّه قم را عَلَــــــــــــم فرما به عالم                  تـــــــــــــــــا كند فُلك نجات مسلمين را، بادبانى

بس كـــــــرم كن عمر و عزّت بر "كريمى" كز كرامت                 كــــــــرده بر ايشان چو ابر رحمت حق، دُر فشانى

نيكخــــــــــــــــــــواهش را عطا فرما، بقاى جاودانى                 بهـــــــــر بدخواهش رسان هر دم، بلاى آسمانى

تا ز فـــــــرط گل،  شود شاها زمين چون طرف گلشن                 تــــــا ز فيض فرودين، گردد جهانى چون جنانى

بگـــــــــــذرد بر دوستانت هــــــــــر خزانى چون بهارى              رو كنـــــــــد بر دشمنانت هر بهارى چون خزانى

 

عکس امام خمینی (ره)

. . . و آن روز قلب ملت از كار ايستاد

 

. . . و آن روز قلب ملت از كار ايستاد

آنروز كه عاشق جمالت گشتم ديوانه روى بى مثالت گشتم

ديدم نبود در دو جهان جز تو كسى بيخود شدم و غرق كمالت گشتم

امام خمينى (س)

ادامه نوشته

الله روی کاکتوس

الله
 
الله روی کاکتوس

کلمه الله روی کندوی عسل

خلقت
 
کلمه الله روی کندوی عسل

گواهى رسول خدا بر عصمت فاطمه

گواهى رسول خدا بر عصمت فاطمه

  رسول گرامى اسلام در احاديث زيادى كه از طريق سنى و شيعه نقل گرديده، فاطمه را پاره‏ى تن خود معرفى نموده و فرموده است: هركس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و دشمن او دشمن من و خدا است.
و در حديث ديگرى فرموده است: فاطمه پاره‏ى تن من است، هركس او را اذيت كند، مرا اذيت نموده و كسى كه او را به خشم آورد من و خدا را به خشم آورده است.
و بالاخره در گروهى از احاديث، آن هم در منابع معتبر اهل سنت مى‏خوانيم كه خشم خدا فاطمه و رضايت الهى به رضاى او بستگى دارد.
باز هم دهها حديث- به همين مضمون- در كتب حديث طريقين يافت مى‏شود و ما نيز در فصل 26 (كيفر ستمگران و دشمنان زهرا عليهاالسلام) بخشى از احاديث را با ذكر منبع و مرجع آنها آورديم...
آنچه از اين گونه احاديث در رابطه با عصمت زهرا استفاده مى‏كنيم اينكه؛ اگر فاطمه عليهاالسلام معصوم نبود، چگونه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضاى او را رضاى الهى معرفى مى‏كند؟! مگر مى‏توان رضا و خشم اشخاص غير معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟!
ابن ابى‏الحديد پس از اعتراف بر اينكه فاطمه عليهاالسلام از جمله افرادى است كه آيه‏ى تطهير بر عصمت او دلالت دارد در اين باره مى‏نويسد:
قوله عليه‏السلام: فاطمه بضعه منى، من آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه عز و جل يدل على عصمتها، لانها، لوكانت ممن تقارف الذنوب لم يكن من يوذيها موذيا له على كل حال... (1)
سخن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در مورد فاطمه عليهاالسلام كه مى‏فرمايند: هركس او را اذيت كند، مرا اذيت كرده و كسى كه مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دليل بر معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام است، زيرا؛ اگر فاطمه عليهاالسلام غير معصوم بود، اذيت او در تمام حالات، اذيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله محسوب نمى‏شد...
پس نتيجه مى‏گيريم سخنان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، بالاتر از عصمت فاطمه عليهاالسلام را مى‏رساند، كه دانشمندان سنى و شيعه به آن اعتراف دارند و شعراى اسلامى نيز با اشعار خويش قول خدا و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در اين باره به نظم آورده‏اند:
و ان مريم احصنت فرجها - و جات بعيسى كبدر الدجى
فقد احصنت فاطم بعدها - و جات بسبطى نبى الهدى (2)
مريم با پاكدامنى و عصمت خويش عيسى را به دنيا آورد كه مثل ماه درخشنده و نورانى بود. و زهرا نيز بعد از او پاك زيست و با مصونيت تمام دو نور ديده‏ى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را تحويل داد و چون از امام صادق عليه‏السلام پرسيدند: چه كسى فاطمه عليهاالسلام را غسل داد؟ آن حضرت با استناد به معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام فرمودند:
غسلها اميرالمؤمنين لانها كانت صديقه، و لم يكن ليغسلها الا صديق(3)
اميرالمؤمنين على عليه‏السلام او را غسل داد، زيرا فاطمه عليهاالسلام معصوم بود و معصوم را جز معصوم نمى‏تواند غسل دهد.
چون سائل از اين جواب تعجب كرد، حضرت فرمودند: در مورد مريم نيز قضيه همين طور بود، او را كسى غسل نداد مگر حضرت عيسى.
ما در پايان اين فصل از مجموع سخنان و احاديث اهل‏بيت و آيه شريفه تطهير و احتجاج اميرالمؤمنين و اعتراف دانشمند بزرگ اهل سنت و... نتيجه مى‏گيريم كه فاطمه عليهاالسلام مثل ساير حضرات معصومين، معصوم بود. و فضيلت او بر تمام پيامبران و ائمه‏ى اطهار- جز پدرش رسول خدا و شوهرش اميرالمؤمنين- ثابت است.

  1ـ شرح نهج‏البلاغه، ج 16، ص 273.
2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50.
3ـ بحارالانوار، ج 43، ص 184- عوالم، ج 11، ص 260- جلاءالعيون، ج 1، ص 222.

اسم شركتهاي مهم چگونه انتخاب شده اند..؟؟!!!


اسم شركتهاي مهم چگونه انتخاب شده اند..؟؟!!!

Apple


ميوه مورد علاقه استيو جابز مؤسس و بنيانگذار شركت اپل، سيب بود و بنابراين اسم شركتش را نيز اپل (به معني سيب ) گذاشت.


ادامه نوشته

یا فاطمه

فاطمه (س)

نقش الله بر گوش یك نوزاد در فلسطین

نقش الله بر گوش یك نوزاد در فلسطین
نقش الله بر گوش یك نوزاد در فلسطین
نقش واضح الله بر گوش یك نوزاد فلسطینی، اعجاب همگان را برانگیخته و بسیاری از رسانه های خبری جهان را به خود مشغول كرد.

تخت جمشید

تخت جمشید

بشارت‌هاي پيامبران به امام مهدي(علیه السلام)

بشارت‌هاي پيامبران به امام مهدي(علیه السلام)

در كتاب جوك ـ رهبر جوكيان ـ هند كه وي را پيامبر مي‌دانند

نيز دربارة رجعت چنين آمده است:
آخر دنيا به كسي برگردد كه خدا را دوست مي‌دارد و از بندگان خاصّ او باشد،

 و نام او خجسته و فرخنده است. خلق را كه در دين‌ها اختراع كرده

و حقّ خدا و پيغمبر را پايمال كرده‌اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند و عالم را نو گرداند،

و هر بدي را سزا دهد و يك كرور دولت او باشد كه عبارت از چهار هزار سال است،

خود و اقوامش پادشاهي كنند.


 

ادامه نوشته

بدون شرح

Payame tasliat

بدون شرح

چشم

بدون شرح

b.j

امكان مشاهده حضرت مهدى(عليه السلام)

 امكان مشاهده حضرت مهدى(عليه السلام)

اين روايات بيانگر امكان مشاهده حضرت مهدى(عليه السلام) در غيبت كبرى است. زيرا در آن ها تصريح شده است: «همان طور كه امام(عليه السلام)مردم را مشاهده مى كند، مردم نيز آن حضرت را مى بينند، امّا نمى شناسند».

ادامه نوشته

تصويري استثنائي از امداد رساني در زلزله چين

تصويري استثنائي از امداد رساني در زلزله چين

MP3 پلير 500,000 گيگابايتي

MP3پلير 500,000 گيگابايتي

 آيا مي‌توانيد يک MP3پلير با ظرفيت 500,000 گيگابايت را حتي تصور کنيد؟! اين اصلا باورکردني نيست. اکثر پخش‌کننده‌اي موسيقي امروزي تنها مي‌توانند 40,000 قطعه موسيقي را در خود جاي دهند.
به گزارش
بخش خبر تراشه، محققان در دانشگاه گلاسگو يک نانوتکنولوژي ايجاد کرده‌اند که مي‌تواند ظرفيت دخيره‌سازي را تا 150,000 برابر افزايش دهد. اين به معناي 500,000 گيگابايت بر روي يک تراشه و يا اينچ مربع مي‌باشد.
پروفسور لي کرونين در
اينباره اظهار داشت: "آنچه که ما انجام داديم يافتن راهي بود براي امکان افزايش بالقوه ذخيره‌سازي اطلاعات در يک مسير راديکال. اين پيشرفت بطور واضح نشان مي‌دهد که اين حرکت امکان‌پذير است و ما هم‌اکنون در حال برطرف کردن مشکل ساخت و آدرس‌دهي اطلاعات هستيم. همچنين اين حرکت باعث تغيير ساخت تراشه‌ها خواهد شد بدين معنا که مي‌توان به جاي سيليکون از پلاستيک براي اينکار استفاده نمود که با اينکار سيستم‌ها هم از لحاظ فيزيکي و تکنولوژيکي انعطاف‌پذيرتر مي‌شوند."

منبع
:www.tarashe.com

ایت الله قاضی

ولادت

حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. از بطن دختر حاج میرزا محسن قاضی، در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.

ادامه نوشته